سرد است
و بادها خطوط مرا قطع مي کنند ؛
آيا در اين ديار کسي هست
که هنوز از آشنا شدن
با چهره فنا شده خويش
وحشت نداشته باشد ؟!
آيا زمان آن نرسيده که اين دريچه باز شود ؛
باز ، باز ، باز ؛
که آسمان ببارد
و مرد برجنازه مرده خويش
زاري کنان نماز گزارد ؟