• وبلاگ : سيب
  • يادداشت : ............ تو مثل ستاره ............
  • نظرات : 5 خصوصي ، 7 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا

    وبلاگ «آثار نويسندگان متعهد ايران» با اثري بي مثال از سيد حسن حسيني به روز شد.

    قطعه اي از اين مقاله:

    « دوباره نوشتن سخت است، آنهم بعد از پنج ماه، ولي اين بار با دستي بسيار پر آمده ام ...

    ...چون در اين مدت اشعار زيادي به دستم رسيد و توانستم مجموعه اي خوب فراهم کنم از اشعار: مرحوم سيد حسن حسيني، حميد سبزواري، علي معلم و... که به مرور تقديمتان مي کنم ...

    ... و اما بد نديدم دوباره از سيد حسن شروع کنم ... که به گفته خود ايشان سرودن اين شعر باعث رنجش خاطر بسياري از طرف جامعه هنري و غير هنري براي ايشان شد که ايشان در جواب اين امر منتقدان خود را «به رنداني که مشتي سيم بر گرفتند تا بر او سنگ بزنند» تشبيه کردند...»

    ... ماجرا ين است کم کم کميت بالا گرفت

    جاي ارزشهاي ما را عرضه کالا گرفت

    احترام ياعلي در ذهن بازوها شکست

    دست مردي خسته شد پاي ترازوها شکست

    فرق مولاي عدالت بار ديگر چاک خورد

    خطبه هاي آتشين متروک ماند و خاک خورد

    زير بارانهاي جاهل سقف تقوا نم کشيد

    سقفها بي سخت مانند مقوا نم کشيد...»

    ادامه...در وبلاگ: آثار نويسندگان متعهد ايران

    .با صد هزار جلو برون آمدي كه من.
    ....................با صد هزار ديده تماشا كنم ترا

    مي دانم شبي باز خواهي گشت
    و تمام کوچه هاي قلبم را
    لبريز از عطر آمدنت خواهي کرد

    ممنون از مطالب زيباتون.. سرشار باشي گل من.

    صمد

    « مي خواهم از او بگويم ؛ ليک فريادي از حجم درونم بانگ برمي آورد و متهورانه مي پرسدم : گمان مي داري بدان مقام دست يازيده اي که ازو خواندن و نام مبارکش در قلم آوردن ؟! چنين مي پنداري که تقدس درگاهش را بار کلام تو توان کشيدن ؟! ... » خاکسترينه را اين بار با « نواي نينوا » همراه باش ... سپاسي پيشاپيش .

    حسب حالي ننوشتي و شد ايامي چند

    محرمي کو که فرستم به تو پيغامي چند

    ما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد

    هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند

    چون مي از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب

    فرصت عيش نگه دار و بزن جامي چند

    قند آميخته با گل نه علاج دل ماست

    بوسه‌اي چند برآميز به دشنامي چند

    زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر

    تا خرابت نکند صحبت بدنامي چند

    شعرت زيبا بود و آن دو بيت آخر زيباتر ...

    سلام عليكم. اهورا هميشگي؟! خيلي ممنون كه به من سر زديد. راستي من ششصدمين نفري بودم كه اومدم اينجا

    حيدر مدد